...

 



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , فتوبلاگ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 11 / 1394
تقدیم به شما خوبان

 زندگی کاش که بر وفق مرادت باشد

آنکه از یاد تو را برد ،به یادت باشد

بعد از این از ته دل ،کاش بخندی،نه فقط
خنده بر کنج لبت، از سر عادت باشد

غم نبینی گل من! اشک نبیند چشمت
از تو در یاد همه ، چهره ی شادت باشد

آنقدر بخت به روی تو بخندد که فقط
حس هر کس که تو را دید، حسادت باشد

این همه غم که تو بر دوش کشیدی،ای کاش
جاش بر شانه ی تو، مرغ سعادت باشد ......

تقدیم به شما خوبان



:: موضوعات مرتبط: دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 11 / 1394
" ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ "

 ﻻﯾﻖ ﺗﻮ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺰ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﮐﻪ:

ﺗﻮﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﺣﺲ ﮐﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻟﻤﺴﺖ ﮐﻨﺪ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺴﺎ ﺯﺩ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﯿﺎﺭﺍﯾﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺎﺯﺍﺭﺩ ....
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺨﻨﺪﺍﻧﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﺪ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﺍﺭﺩ.
ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ تجربه ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ
ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ
ﯾﺎﻓﺘﯽ!
ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ:
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
" ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ "





:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , 18+ , آقایان , بانوان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 11 / 1394
...

 

یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان
بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!

زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟ :|



:: موضوعات مرتبط: طنز , چرند و پرند , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 16 / 11 / 1394
" کارل استوارت " صاحب بزرگترین هایپرمارکتهای دنیا...

 قرص سردرد ......


پسری برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده
و به یکی از فروشگاههای بزرگ که همه چیز میفروشند رفت…
مدیر فروشگاه به او گفت : یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی
کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیرم.
در پایان اولین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید
که چند مشتری داشته است ؟
پسر پاسخ داد که یک مشتری
مدیر با ناراحتی گفت: تنها یک مشتری …؟
بی تجربه ترین متقاضیان کار در اینجا حدقل ۱۰ تا ۲۰ فروش در روز دارند
حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است ؟

پسر گفت: ۱۳۴,۹۹۹٫۵۰ دلار

مدیر فریاد کشید : ۱۳۴,۹۹۹٫۵۰ دلار …..؟
مگه چی فروختی ؟
پسر گفت : اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم
بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت
به همراه یک چرخ ماهیگیری ۴ بلبرینگه.
بعد پرسیدم کجا میرید ماهیگیری ؟گفت : خلیج پشتی
من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید
و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم
بعد پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟
که گفت هوندا سیویک
من هم یک بلیزر دبلیو دی۴ به او پیشنهاد دادم که او هم خرید..
مدیر میگه اون اومده بود قلاب ماهیگیری بخره تو بهش قایق و بلیزر فروختی ؟
میگه نه، اومده بود قرص سردرد بخره من بهش پیشنهاد کردم
بره ماهیگیری برای سردردش خوبه
و این سرنوشت انسانهای بزرگ و نابغه است

" کارل استوارت "
صاحب بزرگترین هایپرمارکتهای دنیا...
 
 


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 16 / 11 / 1394
نقاشی هایی که ناخودآگاه حیرت آورند

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


Stefan Bleekrode ساعتها، روزها، هفته ها و گاهی ماه ها را صرف نقاشی شهرهایی که از آنها بازدید کرده با جزئیات دقیق می کند. او با کمک حافظه اش و خودکار و جوهر، تصویر شهر را به صورت کامل بازسازی می کند بدون اینکه هیچ جزئیات کوچکی را از قلم بیندازد: چراغ های خیابان، ورودی های مترو، مغازه ها، نیمکت های پارک و حتی پرده پنجره ها! او همه این جزئیات را در ذهنش ضبط می کند و روی کاغذ منتقل می کند. آثار زیبا و فوق العاده این هنرمند را در ادامه مطلب مشاهده می کنید.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 17 / 10 / 1394
...

غصه هایت را با  قاف بنویس که هرگز باورشان نکنی... انگار فقط  قصه است و بس …

 



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 25 / 9 / 1394
...

 

از کوچه ی زیبای تو امروز گذشتم/دیدم که همان عاشق معشوقه پرستم/یک لحظه به یاد تو در آن کوچه نشستم/دیدم که ز سر تابه قدم شوق و امیدم/هر چند گل از خرمن عشق تو نچیدم/آن شور جوانی نرود لحظه ای از یاد/ای راحت جان ودل من خانه ات آباد/با یاد رخت این دل افسرده شود شاد/هرگز نشود مهر تو ای شوخ فراموش/کی آتش عشق ت وشود یک سره خاموش/هرجا که نشستم سخن از عشق تو گفتم/با اشک جگر سوز،دل سخت تو سفتم/خاک ره این کوچه به خار مژه رفتم/دل می تپد از شوق که امروز کجایی/شاید که دگرباره از این کوچه بیایی

 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 25 / 9 / 1394
...

 "شبی آزرده ازخانه،،، "نهادم پابه میخانه،،، "پریشان حال ودیوانه،،، "سپردم دل به پیمانه،،، "به دستم جام شاهانه،،، "کنارم شمع وپروانه،،، وباآن ساقی که دربندهمان خانه،،، "دوچشمم رامی بستم،،، "قدح افتاده ازدستم،،، "در میخانه رابستم،،، "نبیند هیچ کسی مستم،،، "درآن تاریک میخانه،،، "گرفتم تیغ دردستم،،، "گمان کردم رهاهستم،،، "ز آدمهاجدا هستم،،، "غم پیمانه بشکستم،،، "و ازدست خدا رستم،،، "در آن حالت ندا آمد،،، "که ای بنده ی مستم،،، "رهاکن جام وساقی را،،، "که اینجا من خداهستم،،،



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 25 / 9 / 1394
☼ فوق العاده زیبا ☼

پسری دختر زیبایی رو تو خیابون دید و شیفته ش شد

چند ساعتی با هم تو خیابون قدم می زدند

که یهو یه مازراتی جلوی پاشون ترمز کرد

دختره به پسر گفت :

خوش گذشت ، اما من همیشه نمیتونم پیاده راه برم

کار نداری ؟ بای ..!

دختره نشست تو ماشین

راننده بهش گفت :

ببخشید خانوم ، میشه پیاده بشی ؟ من راننده این آقا هستم ..



:: موضوعات مرتبط: چرند و پرند , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : چهار شنبه 16 / 9 / 1394
...

بادبادک باآن که میداند زندگی اش به نخی بند است،بازهم درآسمان میرقصد و میخندد... بخند و نگران نباش،بدان که نخ زندگی،در دست خداست! زندگی باید کرد،گاه با یک گل سرخ،گاه با یک دل تنگ،گاه باید رویید در پس یک باران،گاه باید خندید بر غم بی پایان،زندگی باور می خواهد!آن هم از جنس امید،هر کجا خسته شدی یا که پر غصه شدی!تو بگو از ته دل،"من خدا را دارم"...!!!

ای دل کوچک من… غصه نخور… تو خدایی داری… که بزرگ است… بزرگ… و به قول سهراب در همین نزدیکیست… ای دل کوچک من… نگران نباش... بگذار غم و غصه ببارد… شاید… شاید اینبار خدا میخواهد که پس از بارش غم… و پس از خواندن نامش هردم… آسمان دل تو صاف شود و نگاهت به همه اهل زمین پاک شود… شاید اینبار خدا میخواهد که خودش چتر تو باشد… که بمانی… نروی ودگربار نگویی:"سهراب" قایقت جادارد؟! زندگی و لحظه ها رو دوست داشته باشیم چون هدیه خداست حتی اگه سخت می گذرد.. مهربان خدایم دوستت دارم...



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : چهار شنبه 6 / 7 / 1394